قربانی اسیدپاشی اصفهان: چرا باید درد بکشم؟
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۰۷۵۱۸
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، «سهیلا» اواخر سال ۹۵ برای جراحی چشم چپ خود و پساز تحمل مشقات فراوان به شهر بوستون امریکا سفر کرد. طبق اظهارات او و خانوادهاش در این مدت با وجود درخواستهای مکرر برای کمک مالی، مبلغی که برای این کار به آنها اختصاص داده شده برای هزینههای درمان کافی نیست.
قربانی اسیدپاشی درباره آخرین وضعیت درمان چشم چپ خود گفت: «هشت ماه است که در امریکا اقامت داریم و در این مدت با روش جراحی نوین که برای نخستین بار مجوز آن از طرف سازمان غذا وداروی امریکا صادر شد، توانستم قسمتی از بینایی چشم چپم را به دست آورم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از عمل جراحی اول، چشمم خونریزی کرد و مجبور شدم عمل دیگری انجام دهم. پزشکان از اینکه میتوانند این جراحی را روی بیماران دیگر نیز انجام دهند بسیار خوشحال هستند، اما با توجه به اینکه این جراحی برای نخستین بار است که انجام میشود نتیجه آن قابل پیشبینی نیست و چشمی که جراحی شده نیاز به مراقبتهای زیادی دارد.
هنوز در حال گذراندن دوره درمان هستم و پزشک زمان بازگشتم به ایران را مشخص نکرده است. دید من فعلاً باید تثبیت شود و از عینک استفاده کنم. البته تا امروز بجز جراحی روی چشم چپ، هیچ اقدامی برای جراحی زیبایی انجام نشده است. من نخستین نفری بودم که این جراحی را انجام دادم و در عین حال باید معاینات به صورت مداوم انجام شود.
چشم من در حال حاضر نیاز به مراقبت زیاد و داروهای ساختنی دارد. در طول این سه سال با تمام رنجی که کشیدم توانستم با استقامت بجنگم و بینایی چشمم را به دست آورم. در این مدت نیز هزینه کمی به ما پرداخت کردند که پاسخگوی نیازهای ما نیست؛ من بیناییام را به سختی به دست آوردهام، کمک کنید این بینایی را نگهدارم. با توجه به ادامه روند درمان، همچنان نیاز به همراهی مسئولان و درخواست رسیدگی به مشکلاتم را دارم. امید دارم که بیناییام رو به بهبودی رود، چون دیگر طاقت نابینایی ندارم.
وی با تشکر از مسئولانی که طی این مدت او را همراهی کردند گفت: در ملاقاتی که با رئیس جمهوری داشتم گفتم آرزو میکنم دیگر چنین اتفاقاتی تکرار نشود و به جای بیعدالتی، خشم و خشونت، عشق، مهربانی، عدالت، برابری و صلح دنیا را فراگیرد و مسئولان نیز مشکلات من را پشت گوش نیندازند. در این مدت علاوه بر دیدار رئیس جمهوری، شنیدن خبر عروسی خانم مرضیه ابراهیمی نیز برای من بسیار خوشحالکننده بود.
جورکش ادامه داد: با وجود انسانهایی که من را نا امید میکردند، به لطف خدا و پدر و مادرم و دعای مردم، بینایی چشمم را به دست آوردم. امیدواریم مبلغی در نظر گرفته شود تا مشکل ما حل شود و من رنج کمتری برای تأمین هزینههای درمان بکشم.
وی در پایان ضمن ابراز تشکر از رئیس جمهوری، خانم مولاوردی، وزیران بهداشت و امور خارجه درراستای همراهیهایشان با وی طی این مدت گفت: من دوباره موفق شدم اسید و اسید پاش را شکست دهم؛ سه سال از اتفاق زنجیرهای اسیدپاشی اصفهان که در آن به صورت ناجوانمردانه در حال رانندگی بهصورتم اسیدپاشیده شد میگذرد، اما هنوز هیچ کسی را دستگیر نکردهاند. من هنوز جواب سؤالم را نگرفتهام که به چه جرمی باید تا این اندازه درد بکشم و با چنگ و دندان بینایی ام را بهدست آورم؟
بینایی سهیلا جورکش، یکی ازقربانیان اسیدپاشیهای اصفهان در حال بهبودی است اما با وجود بازگشت بخشی از بینایی چشم چپ، هنوز نمیتوان به طور قطعی تأیید کرد که این بینایی ثابت میماند.
«سهیلا» اواخر سال ۹۵ برای جراحی چشم چپ خود و پساز تحمل مشقات فراوان به شهر بوستون امریکا سفر کرد. طبق اظهارات او و خانوادهاش در این مدت با وجود درخواستهای مکرر برای کمک مالی، مبلغی که برای این کار به آنها اختصاص داده شده برای هزینههای درمان کافی نیست.
سهیلا: چشم من در حال حاضر نیاز به مراقبت زیاد و داروهای ساختنی دارد. در طول این سه سال با تمام رنجی که کشیدم توانستم با استقامت بجنگم و بینایی چشمم را به دست آورم. در این مدت نیز هزینه کمی به ما پرداخت کردند که پاسخگوی نیازهای ما نیست؛ من بیناییام را به سختی به دست آوردهام، کمک کنید این بینایی را نگهدارم. با توجه به ادامه روند درمان، همچنان نیاز به همراهی مسئولان و درخواست رسیدگی به مشکلاتم را دارم. امید دارم که بیناییام رو به بهبودی رود، چون دیگر طاقت نابینایی ندارم.
وی با تشکر از مسئولانی که طی این مدت او را همراهی کردند گفت: در ملاقاتی که با رئیس جمهوری داشتم گفتم آرزو میکنم دیگر چنین اتفاقاتی تکرار نشود و به جای بیعدالتی، خشم و خشونت، عشق، مهربانی، عدالت، برابری و صلح دنیا را فراگیرد و مسئولان نیز مشکلات من را پشت گوش نیندازند. در این مدت علاوه بر دیدار رئیس جمهوری، شنیدن خبر عروسی خانم مرضیه ابراهیمی نیز برای من بسیار خوشحالکننده بود.
جورکش ادامه داد: با وجود انسانهایی که من را نا امید میکردند، به لطف خدا و پدر و مادرم و دعای مردم، بینایی چشمم را به دست آوردم. امیدواریم مبلغی در نظر گرفته شود تا مشکل ما حل شود و من رنج کمتری برای تأمین هزینههای درمان بکشم.
وی در پایان ضمن ابراز تشکر از رئیس جمهوری، خانم مولاوردی، وزیران بهداشت و امور خارجه درراستای همراهیهایشان با وی طی این مدت گفت: من دوباره موفق شدم اسید و اسید پاش را شکست دهم؛ سه سال از اتفاق زنجیرهای اسیدپاشی اصفهان که در آن به صورت ناجوانمردانه در حال رانندگی بهصورتم اسیدپاشیده شد میگذرد، اما هنوز هیچ کسی را دستگیر نکردهاند. من هنوز جواب سؤالم را نگرفتهام که به چه جرمی باید تا این اندازه درد بکشم و با چنگ و دندان بینایی ام را بهدست آورم؟
تی پلاس
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۰۷۵۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مست عشق ؛ علیرضا قربانی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را
به سلاح احدی تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را
ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را
منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را
بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را